bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۳۵۴۲

صفار هرندی> انشعاب طلبي

تاریخ انتشار: ۱۴:۵۶ - ۲۷ مهر ۱۳۸۸


حسین صفار هرندی وزیر اسبق ارشاد در کیهان نوشت:
در روزهاي پرتب و تاب انقلاب (نيمه دوم دهه پنجاه) يكي از پديده هاي مشهود، ظهور احزاب و گروه هاي سياسي با عناوين و مسلك هاي مختلف بود. گروه هايي با تمايلات سياسي گوناگون؛ كه بسياري شان در وابستگي به مكاتب سوسياليستي خود را تعريف مي كردند و جمعي از آنها به اردوگاه سرمايه داري غرب تعلق خاطر داشتند و در زيرشاخه هاي هر يك از اين اردوگاه ها، هواداري از مكاتب فرعي غوغا مي كرد. 

در طيف هواداران شرق، يكي خود را ماركسيست لنينيست و طرفدار شوروي مي دانست، آن ديگري مائوئيست و طرفدار چين بود، سومي ضمن رد اين هر دو از انقلاب هاي سوسياليستي در آمريكاي لاتين تاثير مي پذيرفت، بعدي با تخطئه انواع پيش گفته سوسياليسم، مريد مشرب مارشال تيتو در يوگسلاوي يا چائوشسكو در روماني بود و... مضحك اين كه جماعتي هم در اين ميانه به دكه زهوار در رفته انور خوجه، ديكتاتور مفلوك فقيرترين كشور اروپاي شرقي دخيل بسته و از اين مشرب سيراب مي شدند. 

تازه اين، همه ماجرا نبود چرا كه در ذيل هريك از اين شاخه هاي فرعي كمونيسم، چندين شاخك فرعي تر ابراز وجود مي كردند. آن روزها معروف بود كه كمونيست ها با دو نفر حزب تشكيل مي دهند و وقتي تعداد اعضاي حزب به سه نفر رسيد، انشعاب مي كنند! قضايا در طيف غربگرايان هم، بيش و كم چنين بود. 

در آن روزها، انقلابي درخور عظمت ملت ايران و رهبر نستوه آن، بي تعلق خاطر به دغدغه هاي احزاب و گروه هايي از اين دست به راه افتاده بود اما در حاشيه اين متن ده ها ميليوني، هياهوي ده ها هزار نفر هم كه خود را مشغول به بازي هاي حزبي و گروهي كرده بودند، در رسانه ها بازتاب پررنگي داشت. 

امام با رد اين تفرق ها و خودنمايي دسته هاي سياسي كه پي درپي با انشعاب از دل گروه ها مثل قارچ مي روييدند و راه اختلاف در پي گرفته بودند، كلام حكيمانه اي به اين مضمون داشتند: اگر همه يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر خدا در يك جا مجتمع شوند، هرگز با هم اختلاف نمي كنند؛ كنايه از اين كه چطور امثال ما با اندك تفاوت سليقه و مشربي و به مجرد مشاهده يكي دو مريد و هوادار پشت سر خود، علم استقلال بلند مي كنيم و راه انشعاب از جمع را در پيش مي گيريم؟! 

به رغم رهنمودهاي مكرر حضرت روح الله در اين باره، سنت اختلاف و تفرق در ميان خواص سياسي و احزاب و گروه هاي وابسته به انقلاب و نظام نيز جاري شد و مع الاسف بيشترين دستاوردي كه تخريب و گروه گرايي براي ايران پس از انقلاب ما به ارمغان آورده، جدايي هرچه بيشتر فعالان سياسي از يكديگر و شعبه شعبه شدن جامعه زير عناوين گوناگون بوده است. 

چند روز پيش به دنبال انتشار خبرهاي مربوط به انتخاب هيئت رئيسه فراكسيون اصولگرايان در مجلس شوراي اسلامي، رسانه هاي رقيب كوشيدند با تكيه بر نتايج انتخاب اخير، وانمود كنند كه دامنه اختلاف ميان اصولگرايان مجلس چنان بالا گرفته است كه عنقريب بايد منتظر شنيدن خبر انشعاب شاخه موسوم به هواداران دولت از دو شاخه ديگر اصولگرايان باشيم. 

اگر چه نه فراكسيون اصولگرايان مجلس را مي توان نماينده تام و تمام جريان اصولگرايي در كشور قلمداد كرد و نه ابعاد اختلاف در اين فراكسيون چنان است كه منجر به جدايي و انشعاب در ميان اعضا شود، اما اين واقعيت را نبايد انكار كرد كه سرمستي از موفقيت هاي بزرگ نظير پيروزي در انتخابات و توهم استغنا از ياران و همسنگران پيشين، به مثابه عارضه اي خطرناك، همبستگي و يكپارچگي جريان اصولگرا را تهديد مي كند. 

نمي خواهم به سياق تحليل هاي قهوه خانه اي كه همه حوادث و حتي پديده هاي طبيعي عالم را هم به انگليسي ها نسبت مي دادند، ادعا كنم كه قطعاً دست توطئه گر جناح رقيب عامل ايجاد تشتت و تشديد اختلاف ميان اصولگرايان در قضاياي اخير بوده است، اما تمايل و تلاش جريان مقابل براي تفرقه افكني در جمع يكپارچه اصولگرايان را- حداقل به عنوان يك احتمال- هيچ گاه نمي توان ناديده گرفت چرا كه اين امر، بخشي از سنت سياست ورزي و كار حزبي است كه رقباي سياسي عليه يكديگر به آن متوسل مي شوند. 

وقتي گروهي از اعضاي جبهه اصولگرايي به اين باور- بخوانيد توهم- رسيده باشند كه به تنهايي و بدون كمك ساير شركا، توانايي رقابت با جناح مقابل (مجموعه احزاب و گروه هاي دوم خردادي) را دارند، طبعاً از ادبياتي بهره مي گيرند كه تداعي كننده استعداد انشعاب طلبي است و همين، راه كار نفوذ جناح رقيب در جبهه خودي و بهره برداري بعدي را فراهم مي سازد. 

مطابق سوابق تاريخي، حذف رقيب دروني و يا انشعاب طلبي عموماً به بهانه خالص سازي تشكيلات و حصول يكدستي صورت مي گيرد اما به گواهي آنچه تا امروز بارها تجربه گرديده است، اولاً هر انشعابي در ذات خود به انشعاب هاي بعدي منجر شده و ثانياً چه بسا بهانه اوليه براي انشعاب، در مرحله ديگر، به مستمسكي براي اقدامي متضاد آن تبديل شود. في المثل در اواسط دهه شصت، مجمع روحانيون مبارز، محصول انشعاب جمعي از اعضاي جامعه روحانيت مبارز از اين تشكيلات سياسي مذهبي بود. 

تبعيت بدون چون و چرا از رهبري، مبارزه سازش ناپذير با استكبار جهاني (آمريكا)، مرزبندي جدي با ليبرال ها، ضديت با سرمايه داري و طرفداري از محرومين و... بخش اصلي موضوعاتي بود كه انشعابيون، جامعه روحانيت مبارز را فاقد التزام صددرصدي به آنها مي دانستند در حالي كه امروز علاوه بر تجزيه مجمع مذكور به چند شاخه جديد، جماعت انشعابي، التزام چنداني به اين موارد ندارد، بلكه با مخالفان واقعي شروط فوق به اتحاد عملي نيز دست يازيده است. 

كلام آخر، اين كه، جريان نوين اصولگرايي نتيجه بيداري نيروهاي وفادار به انقلاب اسلامي و انسجام اجتماعي آنها تحت اين عنوان در اواخر دهه هفتاد بوده است. اين جريان اصيل، بيش از آنكه تكيه گاه خود را احزاب، دولت ها، و لابي هاي سياسي در سطح خواص قرار دهد، در طول يك دهه گذشته بر بستر تحولات اجتماعي و در بلوغ گفتمان امت و امامت، تولد يافته و باليده است. 

برخلاف بسياري از جريانات سياسي چند دهه گذشته كه معمولاً مولود پس از انتخابات و زاييده دولت هاي منتخب بوده اند، اين جريان اعتقادي و مردمي، خود پديدآورنده و شكل دهنده نهادهاي تأثيرگذار كشور نظير مجلس، دولت، شوراهاي شهر و روستا در دوره اخير بوده است. لذا هيچ حزب يا شخصيتي نمي تواند مدعي قيمومت و سرپرستي اين جنبش اسلامي و مردمي شود و آن را به مسير دلخواه خويش هدايت كند. 

بنيادي ترين ويژگي اين جنبش و جريان اجتماعي سياسي، نگاه تكليف گرا و متكي بر گفتمان ولايت فقيه است كه با عبور سرافرازانه از عقبه هاي دشوار مبارزه با اباحه گري، تجديدنظرطلبي، فساد و بي عدالتي و ذلت پذيري در برابر دشمنان اسلام و ايران، اعتماد عمومي ملت را جلب كرده است. ملاك ارزيابي صحت گفتار و عمل هر شخص و يا گروه مدعي اصولگرايي، پاي بندي و التزام به اصول و مباني آن مبارزه خجسته است و ريشه و انگيزه انشعاب طلبي، زير پا نهادن سنت هاي اصولگرايي و جايگزين كردن عادات و آداب قبيله گرايي سياسي و زد و بندهاي مشكوك به جاي آنهاست.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین